تنیده یاد تو در تار و پودم، میهن ای میهن! بود لبریز از عشقت وجودم؛ میهن ای میهن!
قلمرو فکری:
ای میهن من! یاد تو، در تار و پود من تنیده شده و وجود من لبریز از عشق تو است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
تنیده |
در هم بافته |
بود |
می باشد |
پود |
رشتهای که در پهنای پارچه بافته می شود |
||
تار |
رشتههایی که در طول پارچه بافته می شود |
بیت ß 6 جمله
قلمرو ادبی:
پودم و وجودم ß قافیه (میهن ای میهن ß ردیف)
ای میهن ß جانبخشی
تنیده یاد تو ß استعاره پنهان؛ یاد تو مانند تار به وجود من تنیده شده است
تار و پود ß تضاد
تار و پود ß استعاره از همه وجود
بود لبریز از عشقت، وجودم ß استعاره پنهان؛ عشق تو مانند بادهای است که وجود من را فراگرفته است
واژه آرایی کلمه «میهن»
واج آرایی حروف «ب» و «د»
پیام:
میهن دوستی
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی فدای نام تو بود و نبودم؛ میهن ای میهن!
قلمرو فکری:
ای وطن، تو مرا از نابودی و نیستی بیرون آوردی و به من هویت دادی و مرا با محبت در خودت پرورش دادی. ای وطن، تمام وجود و هستی من فدای تو باد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بود |
هست |
نابودی |
نیستی |
مهر |
عشق |
پروردی |
پرورش دادی |
بود و نبود |
هست و نیست |
بیت ß 5 جمله
قلمرو ادبی:
نبودم ß قافیه (میهن ای میهن ß ردیف)
ای میهن ß جانبخشی
بود و نبود ß تضاد
بود و نبود ß کنایه از همه وجود
واژه آرایی کلمه «میهن»
واج آرایی حروف «ب» و «د»
پیام:
میهن دوستی
به هر مجلس به هر زندان به هر شادی به هر ماتم به هر حالت که بودم با تو بودم؛ میهن ای میهن!
قلمرو فکری:
ای میهن! در هر مجلس یا زندان، در هر شادی یا سوگواری، در هر حالتی که بوده ام با تو بوده ام.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
به |
در |
ماتم |
سوگ |
بیت ß 8 جمله
به هر مجلس ß حذف عبارت «که بودم» به قرینه لفظی
به هر زندان ß حذف عبارت «که بودم» به قرینه لفظی
به هر شادی ß حذف عبارت «که بودم» به قرینه لفظی
به هر ماتم ß حذف عبارت «که بودم» به قرینه لفظی
قلمرو ادبی:
بودم ß قافیه (میهن ای میهن ß ردیف)
ای میهن ß جانبخشی
به هر مجلس ... ماتم ß کنایه از در هر حالتی
مجلس و زندان ß تضاد
شادی و ماتم ß تضاد
واژه آرایی کلمات «میهن»، «به» و «هر»
واج آرایی حرف «ب»
پیام:
میهن دوستی
اگر مستم اگر هشیار اگر خوابم اگر بیدار به سوی تو بود روی سجودم؛ میهن ای میهن!
قلمرو فکری:
ای میهن! اگر دیوانه باشم یا عاقل و هوشیار، اگر خواب باشم یا که بیدار، در هر حالی که باشم، تو همچون قبله ای برای من هستی که همیشه رو به تو اقتدا می کنم.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
بُوَد |
می باشد |
بیت ß 7 جمله
مستم ß جمله اسنادی:
اگر هشیار ß حذف فعل «هستم» به قرینه لفظی
اگر بیدار ß حذف فعل «هستم» به قرینه لفظی
روی سجود ß اضافه اقترانی (همراهی)
قلمرو ادبی:
سجودم ß قافیه (میهن ای میهن ß ردیف)
ای میهن ß جانبخشی
مست و هشیار ß تضاد
خواب و بیدار ß تضاد
اگر مستم ... بیدار ß کنایه از «در هر حالتی»
سوی و روی ß جناس
واژه آرایی کلمات «میهن» و «اگر»
واج آرایی حرف «ر»
پیام:
میهن دوستی
به دشت دل گیاهی جز گل رویت نمی روید من این زیبا زمین را آزمودم؛ میهن ای میهن!
قلمرو فکری:
ای میهن! در دشت دلم، گیاهی جز گل روی تو نمی روید. من دلم را که مانند زمین زیباست بارها آزموده ام.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
آزمودن |
آزمایش کردن |
بیت ß 4 جمله
زیبا زمین ß ترکیب وصفی وارون (زمین زیبا)
قلمرو ادبی:
آزمودم ß قافیه (میهن ای میهن ß ردیف)
ای میهن ß جانبخشی
دشت دل ß اضافه تشبیهی
گل روی ß اضافه تشبیهی
زیبا زمین ß استعاره از دل
روی داشتن میهن ß جانبخشی
واژه آرایی کلمه «میهن»
پیام:
در دل من تنها زیباییِ میهن جای گرفته است